آنگاه که، شکوفه از شاخه های خشک دمید،

و از میان ذراتِ خاکِ زمین،

بهار، سر برکشید.

کاش رویای روشن تو،

چون خورشید بر هستی من می تابید.

افسوس که،

در فراقِ بهاری که بی تو رسید.

گویی دگرباره روح امید

همچون تمام  سالی که گذشت؛

پر کشید.

من ماندم و حسرت رویای این شب ها...

اردیبهشت رویایی، کجایی...

کسی که مثل هیچکس نیست...

رسید ,گویی ,دگرباره ,تو ,بی ,که،در ,بی تو ,تو رسید ,رسید گویی ,گویی دگرباره ,که بی

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

دانستنی های روز یادداشت های یک دانشجو معلم pdfha2 راهنمای بهترین خرید مشاوره مذهبی فیزیک لقمه ای ساحل خشکیده انتظار سایت تخصصی تاریخ ایران و جهان