خدایا
وقتی باهات حرف میزنم به من نگاه نمیکنی
هر چی دست دراز، کنم گریه کنم! تو اعتنا نمیکنی
حسرت معجزتم موند به دلم
دیگه امیدی ندارم تو بخوای صدام کنی
ماه و پنهون میکنی، که من نفهمم اینجایی!
چرا از دل غریب رد بلا نمیکنی
آقا جان ناقابله یه هدیه ای فرستادم
واسه دلخوشیم شده هدیه رو وا نمیکنی!
اونایی که بات بدن! خیلی رفیقی باهاشون
اما به من میرسی اخماتو وا نمیکنی
بین بنده هات شدم یه نقطه ی سیاه و تار
واسه بخشش دلم حکم و روا نمیکنی
حتی وقتی که ازت مرگ و میخوام با چشم خیس
توی گلچین خوبات منو سوا نمیکنی
اینهمه کفر میگم: که خسته ام! کو پس خدا؟
واسه رد مدعام مشتمو وا نمیکنی
پریا دیدن منو که تو سیاهی اسیرم
همه با طعنه میگن خدا خدا نمیکنی
فکر کنم فرشته ها پا در میونیم کنن
انقدر دورم ازت گره هامو وا نمیکنی
خدایا قهری باهام اما صدامو میشنوی
چرا محض دل وامونده ی من یکم دعا نمیکنی

من:شکلک بغض،اشک،گریه.


آرامم کن.

من ماندم و حسرت رویای این شب ها...

اردیبهشت رویایی، کجایی...

کسی که مثل هیچکس نیست...

نمیکنی ,وا ,خیلی ,دلم ,واسه ,کنم ,وا نمیکنی ,به من ,خسته ام ,رد مدعام ,مدعام مشتمو

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

مجتمع مسکونی فجر کسب درآمد از اینترنت آموزش برنامه ها و ترفندهای اینترنتی فرهنگ حوزه علمیه امام صادق (علیه السلام ) قزوین کافه هنر ابزار مبل وبلاگ شخصی کیارش ملکی سایه وارونه دانلود درس pdf